مثبت اندیشی چیست؟؟؟
مثبت اندیشی به معنای خود را گول زدن نیست ـ
مثبت اندیشی به معنای ندیدن مشکلات نیست ـ
بلکه مثبت اندیشی یعنی
باور داشته باشید , برای هر مشکلی راهی هست ـ
باور داشته باشید , راه رسیدن به خواسته های تان , عزم و اراده خودتان است ـ
باور داشته باشید , اگر به هدفی نرسیدیم , آخر دنیا نیست ـ
باور داشته باشید که انسان ها , قصد آزار شما را ندارند ـ بلکه آن ها هم مشکلات خودشان را دارند ـ
و از همه مهم تر
باور داشته باشید که همه چیز در دست قدرت لایزال خداوند است ـ
از امروز تلاش کنید , مثبت باشید ـ فردی مثبت اندیش اما
آرامش نتيجه سه عبارت است
- تجربه ديروز
-استفاده امروز
-اميد به فردا .....
ولي اغلب ما با سه عبارت ديگر زندگي مي کنيم
- حسرت ديروز
- اتلاف امروز
-ترس از فردا....
در حالي که آفريدگار مهربان ...
گذشته را عفو ...
امروز را مدد....
و فردا را کفايت مي کند.
باید عاشق افکاری شد که
برایمان شادمانی و تندرستی و امید و خیر وبرکت به همراه می آورد.
مهربانی در گفتار ، اعتماد می آفریند.
مهربانی در اندیشه ، بصیرت می آفریند.
مهربانی در بخشش ، عِشق می آفریند.
پس ...
مهربان سخن بگوییم ،
زیبا ییندیشیم ،
و آفتاب عشق را به دنیای اطرافیانمان هدیه دهیم ...!
دکتر حامد سلیمی
(جلسه ) دفتر مراقبه
سلام خدمت همه ی دوستان.
اینم درس اول
اولين درس جادوگري...
هر كسي يه دفترچه ي كوچيك داشته باشه اسم اين دفتر رو مي گذاريم
دفتر مراقبه
ما همه ي تمرينهايي رو كه بايد انجام بديم و اون هايي رو كه انجام داديم و حتي اون هايي رو كه تنبلي كرديم و انجام نداديم ، اين تو مي نويسيم. باشه؟
ما،بارها و بارها ، مثلا" تصميم گرفتيم، فكر بد نكنيم ، اما يكهو به خودمون ميايم و مي بينيم يه عالم فكر بد و منفي كرديم.در حالي كه مي دونيم كارمون درست نيست اما در طي سالها اينجوري خودمون رو شرطي كرديم كه اختيار افكار و كارهامون كاملا" دستمون نيست! ببين... اين فكر بد واسه ي هر كسي يه شكلي داره! واسه يكي فكر و رفتار گناه آلوده كه مي تونه هر چيزي باشه! واسه يكي مثلا اين كه از عشقش جدا شده، حالا بايد فراموشش كنه اما نمي تونه! واسه ي يكي همه ي استرس هاو اضطراب هايي كه داره و... و... و... و... همه ي ما، يه چيزهايي داريم كه مي دونيم نبايد داشته باشيم اما به داشتن اون ها شرطي شديم! نا آگاهانه هم شرطي شديم! اولين كار تو كلاس جادوگري، اينه كه ياد بگيريم دوباره خودمون رو شرطي كنيم! اما اين دفعه آگاهانه!
براي شرطي شدن آگاهانه ، يه روش سه قسمتي وجود داره، به نام
مشارطه.مراقبه.مكاشفه.
مشارطهيعني ما ،يه شرطي واسه ي خودمون مي گذاريم! حالا هر شرطي!مثلا" شرط مي گذاريم به هيچ چيز ناراحت كننده اي فكر نكنيم يايه روز شكلات نخوريم يا...
مراقبهيعني ما،مراقبت مي كنيم كه به شرطي كه گذاشتيم، عمل كنيم!
مكاشفهيعني ما،كشف مي كنيم! يعني ما خودمون رو بررسي مي كنيم، ببينيم، به شرطي كه واسه خودمون گذاشتيم، چقدر عمل كرديم!
نكته ي اول سنگ بزرگ، علامت نزدنه! هيچ وقت در شروع يه مشارطه، نمي گيم تا ابد! تا آخر عمر!
مثلا" صد بار هم بگيم تا ابد هميشه خوشحال مي مونم،فايده اي نداره!چون، بعد مي بينيم در واقعيت اينجوري اتفاق نمي افته! اون وقت ، فقط دوباره نااميد مي شيم ، تازه به خودمون هم بي اعتماد مي شيم و اين باعث مي شه اين پيام بد رو به خودمون القا كنيم كه من هيچ وقت نمي تونم!
پس در ابتدا براي هر مشارطه يه زمان كوچولوي قابل تحمل مي گذاريم! مثلا" يك ساعت! بعد كم كم مي كنيمش ساعت، بعد يه روز در هفته، بعد ... تا برسيم به هميشه!
نكته ي دومبعد از اينكه يه شرط واسه خودمون گذاشتيم، همه ي سعيمون رو مي كنيم تا بهش عمل كنيم . بعدش دفتر مراقبه رو بر ميداريم و واسه ي خودمون مي نويسيم كه
من ، (اسمتم بنويس)،موفق شدم به شرطي كه براي خودم گذاشتم ،عمل كنم! آفرين به من!
تازه مي توني يك عالم هم خودت رو تحويل بگيري و از خودت تشكر كني! حتما" اين كار رو بكن! تو خيلي قوي هستي كه تونستي به شرطت عمل كني! اصلا" مهم نيست شرط چي بوده يا اينكه زمانش خيلي كوتاه بوده! مهم اينه كه تونستي! وقتي زمان عمل كردن به شرطت طولاني تر شد ، حتي براي خودت هديه بخر! كادوش كن ! روش بنويس تقديم به خودم كه به قولي كه به خودم دادم، عمل كردم! يا به خودت جايزه بده! هر چي! مثلا" يه چايي داغ! يه كش سر! يه استراحت دلچسب! هر چي كه دوست داري! اما يادت باشه ،، حتما" ، هم شرطت رو و هم زمان مراقبه و هم مكاشفه ي تهش رو توي دفتر مراقبه بنويس!
نكته ي سومما از حالا زياد با اين مشارطه، مراقبه، مكاشفه سر و كار داريم! پس جدي بگيرش!
تمرين اين جلسه
مي خوام يه چيزي رو واسه خودت مشارطه كني و بعد مراقبه و بعد مكاشفه.و همين الان توي دفتر مراقبه بنويسيش. مثلامن الان واسه ي خودم مشارطه كردم به مدت ساعت،خيلي خوش اخلاق باشم، به همه لبخند بزنم، و هر كسي رو كه ديدم توي دلم براش آرزو كنم همه ي آرزوهاش تو اين روز عيد بر آورده بشه!
مثلا" من تصميم گرفتم براي عمل كردن به مشارطه ي امروزم پيش يك كسي برم كه به مهربوني من احتياج داره!
Alii
راههای کنترل خشم با الهام از راه کارهای پیشنهادی از سوی متخصصان و افراد خبره در این زمینه می تواند نتیجه ای بهتر و موفقیت امیز تر داشته باشد. در این بخش با برخی از انها آشنا می شوید.
اینکه گاهی در زندگی عصبانی شویم، کاملا طبیعی و عادی است؛ چرا که در برخی مواقع حتی موارد کوچک هم می توانند ما را تحریک کنند. متاسفانه خشم و عصبانیت احساساتی هستند که به سختی می توان آنها را کنترل کرد اما با به کارگیری چند روش کارآمد می توان تلاشی سودمند در جهت کنترل این احساسات کرد.
امافراموش نکنید سلامتی مهمترین بخش زندگی هر فرداست و فردی که مدام عصبانی می شود، باید در انتظار بیماری هایی نظیر افزایش فشار و قند خون باشد.
در این مطلب قصد داریم با ارائه چند راهکار مفید به شما کمک کنیم تا به آسانی بتوانید خونسردی تان را حفظ کنید. این مطلب را تا انتها بخوانید.
- نفس عمیق
بهترین حالت آن است که از روش های -- استفاده کنید؛ یعنی نفس عمیق بکشید و تا بشمارید و در نهایت نفس خود را بیرون بدهید و تا بشمارید. این تمرین را حداقل بار تکرار کنید. در کنار نفس عمیق، شمردن تا هم توصیه می شود. گرچه با انجام این کار خشم کاملا از بین نمی رود و مسئله برطرف نمی شود اما این روش می تواند شما را از هرگونه واکنش سریع و تصمیمات غیرمنطقی بازدارد.
- اهمیت ندادن به خشم
مسلم است که خشم خود را به سادگی نمی توانید مهار کنید اما یاد بگیرید که با مهم جلوه دادن خشم، فریاد زدن و حتی کوبیدن در نمی توانید بر خشمتان غلبه کنید؛ پس به ای این کارها، بکوشید تا خشمتان را مانند یک ابر تصور کنید؛ یعنی احساس کنید که خشم الان اینجاست ولی همزمان و به سرعت در حال حرکت و گذر است.
راههای کنترل خشم و عصبانیت ، راههاي كنترل خشم و عصبانيت ، راههای کنترل بر خشم
- گفتگو با دوستان
وقتی به قدری عصبانی هستید که نمی دانید چگونه باید از این حالت بیرون بیایید، بهتر است با یکی از دوستان صمیمی تان تماس بگیرید و از ته دل درباره خشم خود صحبت کنید تا حالتان بهتر شود.
- فرونشاندن خشم
در مواقعی که بسیار عصبانی هستید، لازم است خشمتان را تخلیه کنید. در این مواقع حرکت، بهترین وسیله برای رهایی سریع از عصبانیت است؛ زیرا با حرکت، هورمون استرس کاهش می یابد و هورمون اندروفین یا همان هورمون شادی آزاد می شود. یکی دیگر از راهکارهای مفید برای زدودن خشم، پیاده روی یا دویدن در اطراف منزل است.
- مراقبه و تعمق
اگر دائما عصبانی می شوید، باید مراقبه کردن را تمرین کنید. روزانه دقیقه تمرین لازم است تا بتوانید ذهن تان را هنگام عصبانیت شدید در عرض چند ثانیه آرام کنید؛ برای این منظور جای راحتی را انتخاب کنید، چشم ها را ببندید و سپس آگاهانه بر روی تنفس خود متمرکز شوید و چگونگی ورود و خروج هوا را در بدنتان احساس کرده و بعد تمرکز کنید و حتی الامکان بکوشید تا از افکار خود خارج نشوید. این تمرین به شما کمک می کند تا در زمان عصبانیت به سرعت خود را آرام کنید!
- استفاده از وسیله ای برای تحریک
اجازه بدهید با مثالی موضوع را روشن کنیم؛ مثلا نیش پشه را می توان از طریق خارش در مدت کوتاهی دفع کرد؛ پس برای اینکه خشم تان را بپوشانید، لازم است از یک محرک شدیدتر استفاده کنید؛ برای نمونه می توانید آب نبات زنجبیلی بمکید یا یک فلفل قرمز را چندین بار گاز بزنید؛ پس، از این به بعد برای کنترل خشم در کیف دستی یا در کشوی میزتان چندین آب نبات زنجبیلی یا خوراکی هایی از این قبیل قرار دهید.
- لبخند زدن
در مواقعی که بسیار عصبانی هستید، سعی کنید یک بار لبخند بزنید؛ زیرا تنها وقتی که حال خوبی داریم، لبخند نمی زنیم؛ بلکه در زمانی که می خواهیم حال بهتری داشته باشیم نیز لبخند به لبانمان می نشیند؛ علاوه بر آن خنده استرس را کم می کند، فشار خون را کاهش می دهد و نیروهای دفاعی بدن را قوی تر می کند. فراموش نکنیددر هر صورت، لبخند ارزشمند است.
راههای کنترل خشم و عصبانیت ، راههای کنترل بر خشم ، راههای کنترل خشم عصبانیت
- مقایسه ممنوع
گاهی اوقات علت عصبانیت افراد مقایسه خودشان با دیگران است؛ مثلا شخص می گوید که درآمد همکارم بیشتر از من است یا اتومبیل همسایه ام بهتر از اتومبیل من است و یا مواردی از این دست. خود را با دیگران مقایسه نکنید و تنها موقعیت خاص خود را در نظر بگیرید. اگر از موقعیت فعلی تان ناراضی هستید یا فکر می کنید موقعیت دیگران بهتر از وضعیت فعلی شماست، آستین تان را بالا بزنید و کمی اوضاع را تغییر دهید. در هر حال در هنگام مقایسه کردن خود با دیگران هرگز عصبانی نشوید و بیشتر به فکر خود باشید.
- اندیشیدن به مانتر
«مان» به معنی فکر و «ترا» به معنی آزاد شدن است؛ در حقیقت مانترا مجموعه ای از کلمات و آواهایی است که با لحن خاص و به دفعات تکرار می شوند و به آن دلیل که مانترا تاثیر مثبتی بر جسم و روح م
ی گذارد، در مراقبه کاربرددارد. مانترا به تعادل ذهنی کمک می کند و از این طریق باعث می شود عصبانیت ما سریع تر فروکش کند یا دیرتر ظاهر شود.
به یک جمله یا یک شعار فکر کنید که بتواند شما را در چنین موقعیتی آرام کند. در مواقع خشم با جملاتی نظیر «آن ارزش ندارد»، «من کاملا آرام هستم»، مانترا را در خود ایجاد کنید و خود را از خشم برهانید.
, ,
"قانون جذب و انرژی مثبت"
(جلسه ) ماند
درس دوم
این درس واقعا کاربرد زیادی داره...
سلام به همه ي جادوگر هاي ريز و درشت!
امروز ميخوام درباره ي امواج بگم!دو نوع موج روحي و رواني ،وجود داره. موج مثبت و موج منفي.
توي زبان هندي به موج منفي ميگن ماند (شيطان)
ما از صبح تا شب ، مدام تحت تاثير اين دو موج قرار داريم.ديدين مثلا" يه روز خيلي خوش و خرم از خواب بيدار مي شيم ، سوار تاكسي مي شيم بريم سر كار. بعدش به محل كارمون كه مي رسيم ديگه روحيه ي شاد قبلي رو نداريم، يا سرمون درد مي گيره، يا بي حوصله مي شيم...اين ها همه اش براي اينه كه از ديگران ماند دريافت كرديم. بنابر اين امواج نقش مهمي در حالات روحي ما دارن .
امواج منفي يا ماند دو جور توليد مي شن
- خودمون ماند ميسازيم.
- از ديگران و محيط دريافت مي كنيم.
***چه طوري ما توليد ماند ميكنيم؟
با دروغ ،غيبت ،تهمت، حسادت، نفرت، دزدي، و به طور كلي بافكر منفي و كلام منفي و رفتار منفي و بد .همه ي اين كارها توليد موج منفي يا ماند ميكنه.كه هم به خودمون آسيب مي رسونه و هم به ديگران منتقلش ميكنيم.(اينجا آدم متوجه ميشه چرا در اديان اين كارها به نام گناه خونده شدن مثلا" اون هايي كه دختر هاشون رو چال مي كردن رو مجسم كن!آخه اگه تو اون سالها به مردم مي گفتن ماند توليد نكن، كه نمي فهميدن! )
***چه طوري ما از ديگران و محيط ماند دريافت مي كنيم؟
مثلا"با كسي زندگي ميكنيم كه مدام كلمات منفي و مايوس كننده ميگه يا از كنار آدمي كه داره فحش ميده رد ميشيم و حرفهاش رو ميشنويم و فيلم خشن مي بينيم ياتو روزنامه همه اش دنبال صفحه ي حوادث مي گرديم يا حتي رفتن به قبرستون در شب باعث دريافت ماند ميشه.(مي بيني اين هم توي دين ، ازش نهي شده، جالبه، نه؟) حتي محيط بيمارستان(بجز بخش تولد نوزاد ها) به آدم ماند سرايت مي ده . يادت باشه ما بعدا، با تقويت هاله ي بدنمون همه ي اين ها رو درست مي كنيم!پس، به طور كلي با شنيدن كلام منفي و ديدن و قرار گرفتن در محيط هايي كه توشون ماند توليد شده، ما ماند دريافت مي كنيم، حتي فكر منفي ديگران ، مي تونه به ما ماند بده خصوصا" اگه باهاشون دست بدي يا اينقدر نزديكشون باشي كه هاله هاي بدن نزديك هم قرار بگيره و ...(يادت باشه اين ها از نظر علمي هم ثابت شده چون دستگاه هايي وجود داره كه مي شه باهاش هاله رو ديد)
حالا يه موضوع مهم چي كار كنيم، كه از ديگران ماند دريافت نكنيم؟
- فرار!
يعني تا جايي كه امكانش هست، از اجتماعات و كساني كه ماند توليد مي كنن، دوري كنيم.بين آدم هايي كه همه اش درباره ي كشتار، مريضي و فقر و...حرف مي زنن، ننشينيم.
- حرف تو حرف آوردن!
يعني اگه مجبوريد پيش آدمي باشين كه ماند توليد ميكنه،يا مثلا" كسيه كه مثل مادر و پدر و ... نميشه تركش كنين، و عوض شدني هم نيستن، وقتي شروع مي كنن از چيزهاي منفي حرف بزنن، شما مدام سعي كنين حرف رو عوض كنين.از نقاط مثبت اون ها حرف بزنين، يا...)
-از در عشق وارد شدن!
فرض كنيم يه نفر شروع كنه به فحش دادن به شما! مي دونم خيلي سخته! اما جادوگري همينه ديگه! اگه مي خواي ازش ماند نگيري، بايد باهاش خوب حرف بزني!اين جوري امواج مثبت تو ، اثر ماند اون رو كم ميكنه!لااقل، فكر كن اين كار رو واسه ي خودت داري مي كني! نه اون! اين جوري انجامش راحت تر ميشه!
-سكوت!
اگه ديگه هيچ راهي نداشتي و امكان انجام هيچ كدوم از راه هاي بالا هم نبود،سكوت كن!به قول استاد خوبم، خانم جهان، از در بسته كمتر صدا وارد ميشه تا در باز!
تمرين اين جلسه
اول توی دفتر مراقبه بنويس من،(اسمت رو هم بنويس)، مشارطه ميكنم، به مدت يك ساعت، ماند توليد نكنم. و تمام اين چهار تا روش رو هم انجام بدم تا ماند دريافت نكنم.بعدش بايد كاملا" حواست رو جمع كني تا ببيني داري به چي فكر مي كني و ديگران چه حرفهايي در حضورت مي زنن. يادت باشه بعد از اين مراقبه، مكاشفه رو انجام بده و توي دفترت بنويس چه كار كردي.لطفا"از خودت تشكر كن و اين رو هم بنويس كه تو آدم موفقي هستي چون به شرط هايي كه مي گذاري، عمل مي كني!
خدايا!كمكمون كن تا تا به فطرت اصيل و پاكمون برگرديم و جادوي عشق رو در درونمون زنده كنيم.
"قانون جذب و انرژی مثبت"
کاسه ی چووبین
پیر مردی تصمیم گرفت تا با دختر ودامادش ونوه چهارساله خود زندگی کند.دستان پیر مرد می لرزیدوچشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی رابرزمین انداخت وشکست.
دختر ودامادش از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدندباید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قراردادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد . بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.
یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفتپسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفتدارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!
یادمان بماند که "زمین گرد است..."